۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

گفتوگوي خبرنگار با عشق .....


گفتوگوي خبرنگار با عشق .....



خبر نگار: سلام به بهترين و تميزترين و قشنگترين احساس در دنيا
عشق: سلام به شما.. 
خبرنگار: ميشه با شما گفتگوي كوچك بكنيم تا بتونيم ازدقيق ترين اسرا
 از شما آشنا بشيم؟

 عشق: بله حتماً به شما قول ميدم.

خبرنگار: خوب بزار سوالات را ازشما بپرسيم وشما با راستي جواب بدين.



1- چرا از ما دور شدي اي عشق؟
شما باعث شديد كه من از شما دور شم.

2- معني اين كه ما در محيطي زندگي ميكنيم كه عشق وجود ندارد؟

من در وجود هر قلبي كه ضربان داره و معني عشق حقيقي رو ميدونه و اين
 روزها كم پيش مياد.
3- پس شما كي هستيد؟

من حسي هستم كه قلب انسان را بدون اينكه بفهمه حركت ميكنم؛
 آن را با لطف و آرامي و خوشحالي را مي پوشانم و من كه خواب را به
حقيقت تبديل كردم من از جمله زندگي هستم.

4- كي ما بدونيم كه شما در داخل ما متولد شدي؟

هنگامي كه ضربان قلبت سريع مي شوند ، و ميلرزي هنگامي كه يه
 خانمي را در چشاش نگاه ميكني.

و مي پيچه همه حرفاش از رو لباش و كساني كه دوربرت هستن رو از
ياد ميبري جزء كسي كه دوستش داري تخيلش ميكني در انجاي كه
هستي اينجا ميفهمي كه من در داخلت متولد شدم.

چه كسي دنبال ميكنه تو يا انسان؟

انسان هميشه دنبال من مي گرده.

5 – و چرا تو دنبالش نمي كني؟

براي اينكه من در واقع هستم و دنبال وقت مناسب براي ظاهر
شدن مي گردم.

6 – چرا انسان با اسمت بازي ميكنه؟

براي اينكه دنيا درحال حاظر مصالح و اهواي شخصي و خواستنيها
 بر او تغلب ميكند.
به همين خاطر كلمه عشق با ارزش شده در ميان مردم و براي اينكه
 به چيزي برسند استفاده ميكنند.

7 – چرا در وقتي كه انسان لازمت داره و محتاجت هست نمياي؟

اگه چيزي را به سختي بدست بياري از آن مواضبت ميكني و من هم
اينطور هستم اگر انسان به سختي به من برسه آن وقت ميفهمه
 چطور از من محافظت كنه و هيچ وقت از دستش گم نشم.

8 – چرا عذاب ميدادي كسي كه دوستت مي داشت ؟

تا مقدار عشقي كه نزد دوستش و بدونه و مقدار عشقي كه داره و
اين معيار عشق حقيقي هست.

9- چرا ميذاري عاشق كسي بشيم كه ارزش عشق ندارند؟


انساني كه ارزش عاشق شدن نداره كسي هست كه منو مصلحت
 دونست و هدفش عشق نبود به همين خاطر توانست با كلمات عشق
 بازي كنه و كسي كه به راستي عاشق بشه همه چيز براي اثبات
عشقش ميكنه و براي اينكه معني عشق و درك كني و ازش محافظت
كني بايد به تجاربي بر خوري كه بتوني بفهمي كه كي عشق حقيقي
را ملاقات كني و چگونه از آن محافظت كني.
پس اگه ياد گرفتيم چگونه از تو محافظت كنيم پس حقيقت پيدات كرديم؟
عشق را هدف اصليت بدون تا همه مشكلات نزديك را جزء يك مرحله
 براي تقدمي بزرگ براي عشق عظيمي و پر استقرار.

10- كي تصميم عقب نشيني ميكني؟

هنگامي كه مي بينم كسي نمي خواهد از من محافظت كنه و
گناهي گردنم ميكند كه من نكردم.

11- چرا بعضي وقتي قصه هات كامل نمي شوند؟

چون اينكه قسمت از من قوي تر است.

12- ايا ميتوني بر فقر پيروز شوي؟

من و اراده هميشه ضد فقر هستيم.

13- تو حقيقت هستي يا خيال؟ 
من حقيقت هستم ولي شما منو خيال كردين.

14- آيا بعد از اين مارو ترك ميكني؟

نميتونم شما را ترك كنم ولي يه وقتي انتخاب ميكنم از
شما دور شوم
تا معني عشق را بين خودتون بدونين و قدر و قيمت آن را بعد
از گم كردنش حس كنيد.

15 – به كجا داري ميري؟
در داخل قلبها منتشر ميشوم و با تمام سختي ها مبارزه ميكنم ،
 و جلوي همه سختي ها مي ايستم تا عشق انسان شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر