منم تنهاترین تنها ...
۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه
تنها بخند..
تنها بخند..
گفتمش: دل می خری؟
پرسید: چند؟
گفتمش: دل مال تو، تنها بخند!
خنده كرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاك افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر